فردا مجبورم کمی دروغ بهم ببافم .
امیدوارم اولین . آخرین دروغ های امسالم باشه :(
فردا رو مجبورم اگر نگم برای همیشه توبیخ میشم و یکی از نگران کننده ترین وضعیت رو دارم
دلم به حال خودم میسوزه .
درستش میکنم
همه چیو درستش میکنم انقدر میزون که یه روز میام و میگم تونستم
اره منم تونستم همه چیو درست کنم .
بالاخره تونستم .
همه چیو برمیگردونم سرجاش . همه چیو .
به خودم همین الان و همینجا قول میدم .
خودمو میشم . اما نمیزارم خراب بشه .
درستش میکنم و بعد از راست و ریس شدن دو روزپیاپی میخوابم و به یاد قدیم خیال بافی میکنم .
امشب اولین تکه از من خرد شد . شکست .
امشب اولیش بود وقتیکه دیدمشون .
همین امشب هم برام عادی شد
چون قراره از این بعد بشکنم ولی نه این مدلی .
میشکنم که ازنو بسازم همه چیو
هم برای خودم هم خانواده ام هم اطرافیانم
فاطمه من همینجا بهت قول میدم که همه چیو درست کنم دخترهمه چیو .
بهت قول میدم .
نگران نباش .
نمیزارم اتفاق بدی بیفته .
خود عزیزم دوستت دارم .
ببخشید برای همه چیز .
+مینویسم که بمونه .
همین.
باید ترک تعلقات کنم :((
یه چیزایی رو باید مثل زهر بخوری تا جواب شیرین بهت بده .
کم کم دارم خیلی چیزا رو میزارم کنار
از وضعیت درسیم خودمم نمیدونم چطورم . شاید بد
اما میدونم میخوام برای دی خودمو شده هلاک کنم ولی نصفو جمع کنم .
به خودم قول میدم . با وجود اینکه خیلی چیزا رو گذاشتم کنار و حتی خط و تل و اینستا .
شاید بتونم مثل پارسال کل دی رو ۱۴ساعت بخونم یعنی حتما و باید بتونم:)
تقریبا تا امروز قلق خودم دستم اومده ک با چقدر خواب اوکی ام و چه ساعاتی چی بخونم بهتره و .
فقط ورزش بدبخت این وسط مونده ک هیچ وقت نتونستم جای بدمش:))
امیدوارم دی بتونم ورزش هم اون وسط مسطا بگونجونم:))
دیشب رفقای صمیمی ک گفتم همشون دانشگا تهرانن الان باهم و دوستاشون رفته بودن بام تهرا و گردش .
دروغ چرا خب با دیدنش یکم دلم گرفت . و بعد خودمو دلداری دادم ک بخون و سال بعد توهم باهاشون باش .
البته باعث شد ظهر اصا ب خواب فکر نکنم:)
حالم رو بخوام بگم اصلا خوب نیستم ولی بیشتر از همیشه میخندم .
راستش احساس میکنم اینروزا واقعا به یکی نیاز دارم تا دوست باشه برام . ک درکم کنه.
همین
درباره این سایت